قانعی بافقی، محمد (1 آذر ۱۳۴۴-۲۳ اسفند ۱۳۶۳)، فرمانده گروه انفجارات واحد تخریب تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
او در محلة آبشور شهر بافق* در جنوب شرقی استان یزد* در خانوادهای مذهبی زاده شد. پدرش اصغر، به بنایی اشتغال داشت و مادرش زهرا رنجبر بافقی، خانهدار بود. آنها شش پسر و دو دختر داشتند و محمد فرزند چهارم خانواده بود (ادارة ثبتاحوال ... ؛ فرهنگ ... ، ذیل نام).
خانوادة قانعی بافقی در ۱۳۵۲ ش، برای کار به شهر یزد مهاجرت کردند و در خیابان مهدی ساکن شدند. ازاینرو، محمد تحصیلات ابتدایی را در دبستان دکتر ماهری در شهر یزد گذراند. دورة راهنمایی را تا پایة دوم در مدرسة احمد فتاحی خواند ولی به دلیل مشکلات اقتصادی تحصیل را ناتمام گذاشت و برای کمک به تأمین مخارج زندگی در کارگاه کمدسازی و سپس در کارخانة سعادت نساجان یزد مشغول به کار شد (ادارة آموزشوپرورش ... ؛ قانعی بافقی).
محمد در تیر ۱۳۶۲، به عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد* درآمد و برای یک دورة آموزش عمومی نظامی سهماهه به پادگان شهید بهشتی کرمان فرستاده شد. پسازآن به جبهة جنگ اعزام شد و مسئول دسته در واحد تخریب لشکر ۸ نجف اشرف شد. او با همین مسئولیت در دو عملیات حضور داشت: ۱. والفجر ۴ در ۲۷ مهر ۱۳۶۲، در شمال شرقی عراق در منطقة سلیمانیه و شهر پنجوین با هدف تصرف درة شیلر و پنجوین، انسداد معابر تردد ضد انقلاب؛ ۲. خیبر در ۳ اسفند ۱۳۶۲، در تالاب هورالهویزه (هورالعظیم، غرب دشت آزادگان) با هدف عبور از هور و تهدید بصره از شمال (عبداللهی؛ زارع شاهی؛ سپاه ... ). او در ۱۶ آذر ۱۳۶۳، با معصومه فتوحی بافقی ازدواج کرد (فتوحی بافقی). در جریان آمادهسازی برای عملیات بدر که در ۲۰ اسفند ۱۳۶۳، در تالاب هورالهویزه با هدف قطع جادة بصره ـ العماره و تهدید بصره از شمال، انجام شد، بر اثر انفجار مواد منفجره آسیبی سطحی به دستش وارد شد، با این حال با سمت فرمانده گروه انفجارات واحد تخریب تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر* در عملیات بدر شرکت کرد (فرهنگدوست؛ روحپرور). او در اثنای این عملیات، بر اثر اصابت ترکش خمپاره، به شهادت رسید و بهسبب عقبنشینی نیروهای خودی، پیکرش در منطقه برجای ماند. پیکرش پس از ده سال تفحص شد و سرانجام در ۵ اسفند ۱۳۷۳، در بهشت شهدای بافق به خاک سپرده شد (عبداللهی؛ زارع شاهی؛ فتوحی بافقی).
شهید محمد قانعی بافقی در مقابل مشکلات و سختیها بسیار مقاوم بود و اجازه نمیداد مشکلات بر او چیره شود. همه او را دوست داشتند و هیچکس از او گلهای نداشت. در نماز جماعت شرکت میکرد، اهل نماز شب بود و اغلب به خواندن قرآن، مستحبات و دعا میپرداخت (همو؛ قانعی بافقی).
از شهید وصیتنامهای در دست نیست. برای نکوداشت یاد شهید، نام او را بر کوچهای در خیابان مهدی واقع در شهر یزد نهادهاند.
مآخذ: ادارة آموزشوپرورش شهرستان یزد، گواهینامة پایان تحصیلات دورة ابتدایی، سند مورخ خرداد ۱۳۵۶، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ ادارة ثبتاحوال شهرستان بافق، شناسنامه، سند مورخ ۹ بهمن ۱۳۴۴، سند بش، موجود در همانجا؛ زارع شاهی (قریشی)، محمدمهدی (جانشین واحد تخریب تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با همو، ۶ فروردین ۱۳۹۹؛ روحپرور، محمدمهدی (فرمانده وقت گروهان قیس از گردان انصارالمومنین تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با مؤلف، ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد، گواهی اعزام نیروی انسانی، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ عبداللهی، سعید (همرزم شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۶ خرداد ۱۳۹۹؛ فتوحی بافقی، معصومه (همسر شهید)، مصاحبه با همو، ۴ فروردین ۱۳۹۹؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ فرهنگدوست، محمدمهدی (فرمانده وقت گردان محمد رسولالله(ص)/ حضرت رسول(ص) تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با مؤلف، ۲۱ خرداد ۱۳۹۹؛ قانعی بافقی، علی (برادر شهید)، مصاحبه با همو، ۳ فروردین ۱۳۹۹.
/ حمیدرضا کریمزاده/